خودی و بیگانه

ساخت وبلاگ

چقدر بی پناه است زنی که عاشق باشد.

این چند روز چقدر گریه کرده ام

اگر بهای دل کندن باشد، می پذیرم 

اگر تمام شود...

+ نوشته شده در دوشنبه ششم بهمن ۱۳۹۹ ساعت 20:27 توسط یک ادم معمولی  | 

خودی و بیگانه...
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 16 تاريخ : يکشنبه 9 بهمن 1401 ساعت: 21:44

من چرا خوابم نمی برد؟ از ساعت ۴ تا ۷ میخوابم تا زودتر افطار شود  اونوقت شب بی خوابی می کشم. صبح هم که باید ساعت هفت و نیم بلند شوم. رئیس جدید شرکت،  استاد دانشگاه است، کلی حرف و ایده و تحقیق در سرش است. من؟ من خودم هزارتا برنامه دارم مادری برای پسرک خودی و بیگانه...ادامه مطلب
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 44 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 9:26

این ماهها هر فرصتی دست بدهد برمیگردیم ولایت. ولایت خوش میگذره. شبها تا ساعت سه و چهار در ایوان خانه پدری چای و قهوه میخوریم و گاهی سیگار برگ میکشیم و کتاب واقعیت درمانی را میخوانیم و سهم خودمان از کتاب روانشناسی جنایی را ترجمه میکنیم! بهشت باید یک ه خودی و بیگانه...ادامه مطلب
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 42 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 9:26

همیشه منتظریم و کسی نمی آید رفتند همه آنها که در مغزم همهمه می کردند سکوت چرا هیچکس به  حرفهای من گوش نمی کند؟ هیچوقت گوش نکرده است قصه ی اول سالینجر در نغمه غمگین را خواندم این قسمت شرح حال من بود: 《به خیالم برای یک‌ زن مهم است که دیگران او را همسر خودی و بیگانه...ادامه مطلب
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 45 تاريخ : شنبه 14 فروردين 1400 ساعت: 9:26

ادمهای زیادی زندگی می کنند در وجود آدمی و چقدر این آدم بی قرار مضطرب، ریشه دارد در وجود من.آنقدر که حتی با تنهایی کافی شاپ رفتن و دو ساعت شعر خواندن و درمان شوپنهاور خواندن و سیگار کشیدن هم بی خیال نمی شود و جا برای منِ باانگیزه یا ادم معقول خوش بین وجودم باز نمی کند‌.

چرا قصد رفتن ندارد این ادم عجیب که دنبال هیجان میگردد، از ملال فراری است و با خودش سر جنگ دارد و چشم‌به راه نجات دهنده است؟

خودی و بیگانه...
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:07

آخیش، سه تا سیگار کشیدم!

کلاف سر در گم شده کار ما، همه اش دعوا، همه اش حاشیه، تمامش پاس کاری بین واحدها، کارهای هول هولکی، تکالیف تلمبار شده، دویدن های بی حاصل...

پسرک را ۹ روز است که ندیده ام، رفته شهرستان خانه مادربزرگهایش.

دلم بهانه اش را می گیرد.

کار شرکت که گره میخورد، حاشیه ها که سر به فلک میکشند، دلم را خوش میکنم که برای پست دکتری میروم کانادا، بعد یادم می افتد چقدر الکی پول میگیرند و پول میدهم، از خودم و سفاهتم بیزار میشوم.

بهترم. 

خلسه سیگار است یا خوشی نوشتن؟

 

خودی و بیگانه...
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:07

از اون سر دنیا زنگ زده میگه وقتی وزیر و وکیل ازت تقدیر کردند، بهت افتخار کردم. ولی بعدش از خودم پرسیدم؛خودش هم به خودش و دستاوردهایش افتخار میکند؟و جواب برایم بدیهی بود: نهچرا؟چون از خودش خجالت میکشد؟ خودی و بیگانه...ادامه مطلب
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:07

هیچکس نیست

هیچوقت هیچکس نبوده

یعنی همیشه همه بوده اند

ولی کسی که باید وقت دلهره و بلاتکلیفی حرفت را بفهمد نبوده.

چه می کنم؟

چه خبر است؟

حداقلش دلم خوش است که حالا دیگر حال دلم به تعریف و تمجید ادمهای حالی به حالی که خودشان هم‌حالشان را نمی فهمند بند نیست.

نیست. واقعا نیست.

ولی وقتی حالم به حال و احوال و احوالپرسی کسی بند نیست

از این بی تعلقی احساس ملال میکنم.

دلم یک حادثه هیجان آور میخواهد

 

 

خودی و بیگانه...
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:07

گرچه خوردن چای با انگور و کشیدن سه تا سیگار پشت سر هم، کار آدمهای معمولی نیست، اما این روزها معمولیم.تمام تلاشم را میکنم که معمولی باشم بروم سر کار، سرموقع بیایم دنبال پسرم، خانه را تمیز کنم، غذا بپزم خودی و بیگانه...ادامه مطلب
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:07

نذر کردم اگر قبول بشوم ۴۰ شب نماز امام زمان بخوانم.اگر قبول نشوم این وضع را تاب نمی آورم و می روم.امروز همه بودند مهربان و خوش رو حتی دکتر الف عصا قورت داده هم با مهربانی سوال میپرسید.اما من خیلی خوب خودی و بیگانه...ادامه مطلب
ما را در سایت خودی و بیگانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : averageperson بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 7:07